پیش از آنکه کلمهای به زبان آوریم، پیش از آنکه بتوانیم نیازهایمان را نامگذاری کنیم، در یک رقص پیچیده و خاموش با اولین مراقب خود شرکت میکنیم. این رقص، که از نگاهها، آواها، مکثها و حرکات ظریف تشکیل شده، تنها یک تعامل عاطفی نیست؛ بلکه کارگاه معماری مغز ماست. دنیل استرن، روانپزشک و پژوهشگر برجسته رشد کودک، زندگی حرفهای خود را وقف مشاهده و درک این تعاملات نادیدنی کرد و به ما نشان داد که چگونه اولین روابط ما، پایههای سلامت روان و ظرفیت ما برای ارتباط را در تمام طول عمر شکل میدهند.
دنیل استرن: از کاناپه روانتحلیلگری تا آزمایشگاه نوزادان
دنیل استرن کار خود را به عنوان یک روانتحلیلگر آغاز کرد، اما به زودی دریافت که نظریههای موجود درباره دوران نوزادی، بیشتر بر اساس بازسازیهای ذهنی بزرگسالان در جلسات درمان استوار است تا مشاهده مستقیم نوزادان. او با استفاده از تکنولوژی ضبط ویدئویی و تحلیل فریمبهفریم، به دنیای نوزادان واقعی قدم گذاشت. آنچه او کشف کرد، انقلابی بود: نوزادان موجوداتی منفعل نیستند که تنها به دنبال ارضای نیازهای فیزیکی باشند؛ آنها از همان لحظه تولد، شرکای فعالی در جستجوی ارتباط و معنا هستند.
تحقیقات استرن نشان داد که نوزادان به شکلی باورنکردنی به حالات عاطفی مراقب خود حساساند و دائماً در حال تبادل سیگنالهای غیرکلامی با او هستند. این تعاملات لحظهبهلحظه، سنگبنای چیزی را میسازند که او آن را «خودِ بینفردی» (Interpersonal Self) مینامید. این نگاه، تاییدی بود بر ایدههایی که بعدها در نظریه زمینه بینذهنی به بلوغ رسید [۱].
موسیقی نانوشته روابط: همسازی عاطفی و لحظات حال
دو مفهوم کلیدی در کار استرن، به درک این رقص ظریف کمک میکنند: همسازی عاطفی و لحظات حال.
همسازی عاطفی: فراتر از تقلید
همسازی عاطفی (Affective Attunement)۱ به معنای توانایی مراقب برای خواندن حالت هیجانی نوزاد و پاسخ دادن به آن به شیوهای است که نشان دهد آن حالت درک شده است. نکته کلیدی این است که همسازی، تقلید صرف نیست. اگر نوزاد از دیدن یک اسباببازی هیجانزده شود و دستهایش را تکان دهد، مادر ممکن است به جای تکان دادن دستهایش، با صدایی آهنگین و هیجانزده بگوید: «واااای! چه قشنگه!». در اینجا، مادر رفتار را تقلید نکرده، بلکه «کیفیت احساسی» آن (یعنی هیجان فزاینده) را در یک کانال حسی دیگر (صدا) بازتاب داده است. این فرآیند به نوزاد پیام میدهد: «من احساس تو را میفهمم. تو تنها نیستی.» این تجربههای مکرر «فهمیده شدن»، اساس اعتماد و امنیت را در کودک پایهریزی میکند.
لحظات حال: جرقههای دگرگونکننده
استرن همچنین به لحظات حال (Present Moments)۲ اشاره میکند. اینها لحظات کوتاهی (چند ثانیهای) از تجربه مشترک بسیار شدید هستند که پتانسیل تغییر مسیر رابطه را دارند. یک نگاه عمیق، یک خنده همزمان، یا لحظهای که مادر دقیقاً میفهمد نوزادش چه میخواهد؛ اینها لحظاتی هستند که در آن، دو ذهن به یکدیگر متصل میشوند. این لحظات، اگرچه گذرا هستند، اما در حافظه ضمنی ما ثبت میشوند و الگوهای ارتباطی آینده ما را شکل میدهند. این الگوها بر شکلگیری حالتهای مختلف خود در بزرگسالی نیز تأثیرگذارند.
معماری مغز در کارگاه رابطه: اهمیت ترمیم
شاید مهمترین یافته استرن، پیوند دادن این تعاملات ظریف به رشد فیزیکی مغز باشد. مغز نوزاد با تجربیاتش سیمکشی میشود. وقتی نوزاد استرس دارد و مراقب او را آرام میکند، مسیرهای عصبی مربوط به تنظیم هیجان در مغز تقویت میشوند. وقتی نوزاد از طریق همسازی عاطفی، احساس فهمیده شدن میکند، مدارهای مغزی مرتبط با همدلی و ارتباط اجتماعی رشد میکنند.
اما استرن واقعبین بود. او میدانست که هیچ والدی نمیتواند همیشه و در همه حال با فرزندش کاملاً هماهنگ باشد. در واقع، او نشان داد که حدود ۷۰ درصد تعاملات، ناهماهنگ هستند! اما نکته حیاتی این است که سلامت روان، از هماهنگی بیوقفه ناشی نمیشود، بلکه از توانایی ترمیم تعاملی (Interactive Repair)۳ حاصل میشود [۲]. وقتی مادر متوجه میشود که نیاز کودک را اشتباه فهمیده و تلاش میکند آن را جبران کند، به کودک درس بسیار مهمی میدهد: «روابط ممکن است دچار مشکل شوند، اما ما میتوانیم آنها را ترمیم کنیم.» این چرخه ناهماهنگی و ترمیم، به کودک انعطافپذیری، امید و اعتماد به دیگران را میآموزد. این بُعد از شنیدن و پاسخ دادن، به مسئولیت اخلاقی که دانا اورنج از آن صحبت میکند، بسیار نزدیک است.
جمعبندی
کارهای دنیل استرن به ما نشان میدهد که پیچیدهترین دستاوردهای انسانی ما—عشق، همدلی، اعتماد و توانایی تنظیم هیجانات—ریشه در سادهترین و اولین تعاملات ما دارند. «رقص» نادیدنی بین نوزاد و مراقب، تنها یک پیشدرآمد زیبا برای زندگی نیست؛ بلکه خودِ فرآیند ساختن ذهن و مغز است. این نگاه به ما یادآوری میکند که کیفیت حضور ما در روابطمان، چه به عنوان والد، چه به عنوان شریک عاطفی یا درمانگر، اهمیتی حیاتی دارد. در نهایت، این لحظات کوچک و گذرا از ارتباط واقعی هستند که ما را به آنچه هستیم تبدیل میکنند و ظرفیت ما برای ساختن روابط سالم در آینده را تعیین مینمایند.
دعوت به مشاوره و خودشناسی: وقتی الگوهای کودکی در روابط امروزتان تکرار میشوند
الگوهای ارتباطی که در کودکی میآموزیم، اغلب به شکلی ناخودآگاه در روابط بزرگسالی ما بازسازی میشوند. اگر احساس میکنید در روابطتان مدام با الگوهای تکراری مانند ترس از طرد شدن، دشواری در اعتماد یا ناتوانی در تنظیم هیجانات خود مواجه هستید، کاوش در این الگوهای اولیه میتواند بسیار راهگشا باشد. یک درمانگر میتواند به شما کمک کند تا این رقص قدیمی را بشناسید و گامهای جدیدی برای ساختن روابطی امنتر و صمیمانهتر بردارید.
تماس با تسکین روان برای رزرو وقت مشاورهبا لمس این دکمه، برای دریافت راهنمایی و رزرو وقت مشاوره (حضوری یا آنلاین) مستقیماً با پذیرش کلینیک تماس خواهید گرفت.
دعوت به تعامل: چه لحظههای کوچکی در روابطتان برایتان ماندگار شده است؟
آیا لحظهای از «فهمیده شدن» عمیق در روابط خود را به یاد دارید؟ این لحظات کوچک اما قدرتمند چگونه بر شما تأثیر گذاشتهاند؟ تجربیات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید. این مقاله را برای والدان جوان یا هر کسی که به دنبال درک عمیقتر روابط انسانی است، ارسال کنید.
سوالات متداول
همسازی عاطفی (Attunement) دقیقاً به چه معناست؟
همسازی عاطفی به معنای تقلید رفتار نوزاد نیست، بلکه به معنای درک و پاسخ به حالت هیجانی درونی اوست. برای مثال، اگر نوزاد از هیجان دستهایش را تکان میدهد، مادر ممکن است با صدایی آهنگین و هیجانزده بگوید «آهاااا!» او رفتار را تقلید نکرده، بلکه سطح انرژی و هیجان را بازتاب داده است. این به نوزاد احساس «فهمیده شدن» میدهد.
آیا اگر والدین همیشه کاملاً هماهنگ نباشند، به کودک آسیب میرسد؟
خیر. دنیل استرن تأکید میکند که ناهماهنگیها اجتنابناپذیرند. آنچه اهمیت دارد، توانایی والدین در تشخیص این ناهماهنگیها و تلاش برای «ترمیم» رابطه است. این فرآیندِ «قطع و وصل شدن»، به کودک انعطافپذیری و امید را میآموزد و به او نشان میدهد که روابط میتوانند پس از چالشها بازسازی شوند.
آیا مفاهیم استرن فقط در مورد نوزادان کاربرد دارد؟
خیر. اگرچه تحقیقات استرن بر نوزادان متمرکز بود، اما مفاهیم «همسازی عاطفی» و «لحظات حال» در تمام روابط انسانی، از جمله روابط عاطفی بزرگسالان و جلسات رواندرمانی، کاربرد دارند. توانایی هماهنگ شدن با دنیای درونی دیگری و ترمیم گسستهای ارتباطی، اساس صمیمیت و اعتماد در هر سنی است.
واژهنامه
- همسازی عاطفی (Affective Attunement) — فرآیندی که در آن فردی (مراقب) حالت هیجانی درونی فرد دیگر (نوزاد) را درک کرده و آن را در یک کانال حسی متفاوت بازتاب میدهد تا احساس فهمیده شدن را منتقل کند.
- لحظات حال (Present Moments) — دورههای زمانی بسیار کوتاه (چند ثانیه) اما بسیار متراکم از تجربه بینفردی مشترک که پتانسیل تغییر درک فرد از رابطه را دارند.
- ترمیم تعاملی (Interactive Repair) — فرآیندی که در آن، پس از یک ناهماهنگی یا سوءتفاهم در رابطه، طرفین برای بازسازی ارتباط و درک متقابل تلاش میکنند. این فرآیند برای ایجاد انعطافپذیری روانی حیاتی است.
منابع
- Beebe, B., & Lachmann, F. M. (2002). Infant Research and Adult Treatment: Co-constructing Interactions. The Analytic Press.
- Stern, D. N. (1985). The Interpersonal World of the Infant: A View from Psychoanalysis and Developmental Psychology. Basic Books.
این مطلب جایگزین تشخیص یا درمان حرفهای نیست.
برای تصمیمهای پزشکی با متخصص مشورت کنید.