روانشناسی برای دههها بر مطالعه آسیبها، اختلالات و کمبودها متمرکز بود. اما در اواخر قرن بیستم، دو روانشناس برجسته، مارتین سلیگمن و میهای چیکسنتمیهالی، این سوال انقلابی را مطرح کردند: «چه چیزی زندگی را ارزشمند میکند؟» این پرسش، سنگ بنای «روانشناسی مثبتنگر» شد؛ شاخهای علمی که به جای تمرکز بر ترمیم آسیب، به مطالعه بهزیستی، نقاط قوت و شکوفایی انسان میپردازد. این مقاله سفری است به قلب این جنبش فکری، از کشف «درماندگی» توسط سلیگمن تا مفهوم جادویی «غرقگی» از چیکسنتمیهالی.
مارتین سلیگمن: از درماندگی آموختهشده تا خوشبینی آموختهشده
داستان روانشناسی مثبتنگر با یک کشف ناخوشایند آغاز شد. مارتین سلیگمن در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، پدیدهای را کشف کرد که آن را درماندگی آموختهشده (Learned Helplessness)۱ نامید. او دریافت که وقتی موجودات زنده (از جمله انسانها) به طور مکرر در موقعیتهای ناخوشایندی قرار میگیرند که کنترلی بر آن ندارند، یاد میگیرند که منفعل باشند و حتی زمانی که فرصت فرار فراهم میشود، تلاشی نمیکنند. این مدل به یکی از توضیحات کلیدی برای افسردگی تبدیل شد.
اما سلیگمن به این نقطه اکتفا نکرد. او از خود پرسید: اگر درماندگی آموختنی است، آیا خوشبینی نیز میتواند آموختنی باشد؟ این پرسش، مسیر حرفهای او را تغییر داد و به توسعه «خوشبینی آموختهشده» منجر شد. او نشان داد که میتوان با تغییر سبک تبیین (نحوه توضیح دادن رویدادهای خوب و بد به خود)، افراد را در برابر افسردگی مقاومتر کرد. این چرخش فکری، زمینه را برای ریاست او بر انجمن روانشناسی آمریکا (APA) و اعلام رسمی تولد روانشناسی مثبتنگر در سال ۱۹۹۸ فراهم کرد [۱].
مدل PERMA: پنج ستون یک زندگی شکوفا
سلیگمن برای ارائه یک چارچوب علمی و کاربردی برای بهزیستی، مدل PERMA۲ را معرفی کرد. این مدل، پنج عنصر کلیدی را برای یک زندگی شکوفا ضروری میداند:
- هیجان مثبت (Positive Emotion): تجربه احساساتی مانند شادی، امید، عشق و سپاسگزاری.
- درگیری (Engagement): غرق شدن کامل در یک فعالیت که منجر به حالت «غرقگی» میشود. این همان جایی است که کار سلیگمن با چیکسنتمیهالی پیوند میخورد.
- روابط مثبت (Relationships): داشتن ارتباطات قوی، حمایتگر و معنادار با دیگران.
- معنا (Meaning): تعلق داشتن و خدمت به چیزی بزرگتر از خود.
- دستاورد (Accomplishment): تلاش برای رسیدن به اهداف و کسب مهارت، حتی اگر شادی آنی به همراه نداشته باشد.
این مدل نشان میدهد که بهزیستی صرفاً یک احساس زودگذر نیست، بلکه یک ساختار چندبعدی است که میتوان آن را آگاهانه پرورش داد.
میهای چیکسنتمیهالی: کشف غرقگی یا تجربه بهینه
میهای چیکسنتمیهالی، یکی دیگر از بنیانگذاران روانشناسی مثبتنگر، زندگی خود را وقف مطالعه خلاقیت و شادی کرد. او با هزاران نفر از هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و افراد عادی مصاحبه کرد تا بفهمد بهترین لحظات زندگی آنها چگونه است. پاسخ مشترک آنها، توصیف حالتی بود که چیکسنتمیهالی آن را غرقگی (Flow)۳ نامید.
غرقگی، حالت جذب کامل در یک فعالیت است؛ زمانی که گذر زمان را حس نمیکنید، خودآگاهیتان محو میشود و عملکردتان در اوج قرار دارد. این «تجربه بهینه» زمانی رخ میدهد که سطح چالش یک فعالیت با سطح مهارت شما کاملاً مطابقت داشته باشد. اگر چالش بیش از حد باشد، دچار اضطراب میشوید و اگر مهارت شما بیشتر باشد، احساس بیحوصلگی میکنید. نظریه غرقگی نشان میدهد که شادی عمیق، از فعالیتهای منفعلانه مانند تماشای تلویزیون به دست نمیآید، بلکه از درگیری فعالانه در چالشهای معنادار حاصل میشود [۲].
کاربردها و تمایز از مثبتاندیشی سطحی
بسیار مهم است که روانشناسی مثبتنگر علمی را با «مثبتاندیشی» سطحی و شعاری اشتباه نگیریم. این رویکرد، مشکلات، درد و هیجانات منفی را انکار نمیکند. بلکه معتقد است که سلامت روان چیزی بیش از نبود بیماری است. مداخلات مثبتنگر (PPIs)۴، مانند تمرین سپاسگزاری، شناسایی و به کارگیری نقاط قوت، و انجام اعمال محبتآمیز، ابزارهای مبتنی بر شواهدی هستند که میتوانند در کنار درمانهای سنتی برای افزایش بهزیستی و تابآوری به کار روند. این مداخلات به ویژه در بافت فرهنگی ایران، برای مقابله با فرسودگی تحصیلی و شغلی و یافتن معنا در شرایط دشوار، پتانسیل بالایی دارند.
جمعبندی: ساختن زندگی، نه فقط ترمیم آن
میراث مارتین سلیگمن و میهای چیکسنتمیهالی، یک تغییر پارادایم قدرتمند در روانشناسی بود. آنها به ما یادآوری کردند که روانشناسی نباید تنها به ترمیم آسیبها بپردازد، بلکه باید به ساختن بهترین چیزها در زندگی نیز کمک کند. روانشناسی مثبتنگر به ما نمیگوید که همیشه شاد باشیم، بلکه ابزارهایی علمی در اختیارمان قرار میدهد تا بتوانیم یک زندگی معنادار، درگیرکننده و شکوفا بسازیم؛ زندگیای که در آن هم با رنجهای اجتنابناپذیر مواجه میشویم و هم ظرفیت خود را برای شادی و بهزیستی به حداکثر میرسانیم.
مطالب مرتبط
روانشناسی مثبتنگر با رویکردهای درمانی دیگر، به ویژه موج سوم CBT، همپوشانیهای جالبی دارد. برای مطالعه بیشتر، مقالات زیر را دنبال کنید:
دعوت به تعامل
چه فعالیتهایی شما را در حالت «غرقگی» قرار میدهند؟ آیا تا به حال از مداخلات مثبتنگر مانند تمرین سپاسگزاری استفاده کردهاید؟ تجربیات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
آیا روانشناسی مثبتنگر همان «مثبتاندیشی» عامیانه است؟
خیر، به هیچ وجه. روانشناسی مثبتنگر یک شاخه علمی است که به مطالعه بهزیستی و شکوفایی انسان میپردازد و بر اساس تحقیقات معتبر بنا شده است. این رویکرد رنج و مشکلات را انکار نمیکند، بلکه در کنار رفع آنها، به ساختن نقاط قوت نیز میپردازد.
مدل PERMA سلیگمن شامل چه مؤلفههایی است؟
مدل PERMA پنج ستون اصلی بهزیستی را تعریف میکند: هیجان مثبت (Positive Emotion)، درگیری (Engagement)، روابط مثبت (Relationships)، معنا (Meaning) و دستاورد (Accomplishment). این مدل یک چارچوب جامع برای حرکت به سوی شکوفایی است.
چگونه میتوانیم حالت «غرقگی» یا Flow را تجربه کنیم؟
غرقگی زمانی رخ میدهد که در حال انجام فعالیتی چالشبرانگیز هستیم که مهارت ما برای انجام آن کافی است. این حالت نیازمند تمرکز کامل، اهداف روشن و بازخورد فوری است. فعالیتهایی مانند نواختن موسیقی، ورزش، برنامهنویسی یا حتی یک گفتگوی عمیق میتوانند منجر به غرقگی شوند.
واژهنامه
- درماندگی آموختهشده (Learned Helplessness) — حالتی روانشناختی که در آن فرد به دلیل تجربه مکرر موقعیتهای استرسزای غیرقابل کنترل، یاد میگیرد که تلاشهایش بیفایده است و در نتیجه منفعل میشود.
- مدل PERMA — یک نظریه بهزیستی که توسط مارتین سلیگمن ارائه شده و شامل پنج عنصر کلیدی است: هیجان مثبت، درگیری، روابط، معنا و دستاورد.
- غرقگی (Flow) — حالتی از تمرکز و جذب کامل در یک فعالیت که در آن فرد گذر زمان را احساس نمیکند و از فرآیند انجام کار لذت عمیقی میبرد. این حالت در نقطه تعادل بین چالش و مهارت رخ میدهد.
- مداخلات مثبتنگر (Positive Psychology Interventions - PPIs) — تمرینها و فعالیتهای مبتنی بر تحقیقی که برای افزایش هیجانات مثبت، رفتارهای مثبت و افکار مثبت طراحی شدهاند. مانند نوشتن خاطرات سپاسگزاری.
منابع
- Seligman, M. E. P. (2011). Flourish: A visionary new understanding of happiness and well-being. Free Press. در این کتاب، سلیگمن مدل PERMA و دیدگاه خود در مورد شکوفایی را به تفصیل شرح میدهد.
- Csikszentmihalyi, M. (1990). Flow: The psychology of optimal experience. Harper & Row. کتاب کلاسیک و بنیادین در مورد نظریه غرقگی که برای عموم نوشته شده است.
- Positive Psychology Center, University of Pennsylvania. (n.d.). PERMA™ Theory of Well-Being and PERMA™ Workshops. Retrieved from ppositivepsychology.org. وبسایت مرکز روانشناسی مثبتنگر که توسط سلیگمن تأسیس شده، منبعی معتبر برای اطلاعات بهروز است.
این مطلب جایگزین تشخیص یا درمان حرفهای نیست.
برای تصمیمهای پزشکی با متخصص مشورت کنید.