آیا شخصیت ما محصول تربیت و تجربیات ماست یا ریشه در ژنتیک و ساختار مغز ما دارد؟ این سوالی کلاسیک در روانشناسی است. در حالی که بسیاری از نظریههای شخصیت بر عوامل محیطی و یادگیری تمرکز میکنند، هانس آیزنک۲، روانشناس برجسته، رویکردی متفاوت و جسورانه را در پیش گرفت. او معتقد بود که ابعاد اصلی شخصیت ما تا حد زیادی موروثی هستند و ریشه در تفاوتهای بیولوژیکی ما دارند. حاصل این دیدگاه، مدل سهعاملی شخصیت و پرسشنامه معروف او، EPQ-R۱، است که نگاهی منحصربهفرد به ساختار بنیادین شخصیت انسان ارائه میدهد.
هانس آیزنک: پیشگام رویکرد زیستی به شخصیت
هانس آیزنک (۱۹۱۶-۱۹۹۷) یکی از تأثیرگذارترین و در عین حال بحثبرانگیزترین روانشناسان قرن بیستم بود. او برخلاف بسیاری از همعصران خود، معتقد بود که برای درک واقعی شخصیت، باید به فیزیولوژی و ژنتیک نگاه کنیم. او با استفاده از تحلیلهای آماری دقیق، به دنبال شناسایی ابعاد اصلی و جهانشمول شخصیت بود که در طول زمان و در فرهنگهای مختلف پایدار باشند. این رویکرد علمی و کمیگرا، او را به سمت تدوین یک مدل ساده اما قدرتمند از سه بُعد اصلی شخصیت هدایت کرد.
مدل سهعاملی شخصیت (P-E-N)
مدل آیزنک، که گاهی مدل P-E-N نیز نامیده میشود، شخصیت را بر روی سه طیف یا بُعد اصلی توصیف میکند. هر فردی در هر یک از این ابعاد در نقطهای قرار میگیرد.
۱. برونگرایی / درونگرایی (Extraversion - E)
این بُعد مشابه عامل برونگرایی در مدلهای دیگر است و به میزان اجتماعی بودن، سرزندگی، قاطعیت و هیجانخواهی فرد اشاره دارد. برونگراها از تعاملات اجتماعی انرژی میگیرند، در حالی که درونگراها محتاطتر، آرامتر و نیازمند تنهایی برای بازیابی انرژی خود هستند. نکته کلیدی در نظریه آیزنک این است که او این تفاوت را به سطح برانگیختگی قشر مغز۴ مرتبط میدانست.
۲. روانرنجورخویی / پایداری هیجانی (Neuroticism - N)
این بُعد به تمایل فرد به تجربه هیجانات منفی مانند اضطراب، نگرانی، غم و نوسانات خلقی اشاره دارد. افرادی که نمره بالایی در روانرنجورخویی میگیرند، از نظر هیجانی واکنشپذیرتر و مستعد استرس هستند. در مقابل، افراد با نمره پایین، از نظر هیجانی باثبات، آرام و خونسرد هستند. آیزنک این بُعد را به تفاوت در واکنشپذیری سیستم عصبی خودکار (لیمبیک) نسبت میداد.
۳. پسیکوتیسم / کنترل تکانه (Psychoticism - P)
این بحثبرانگیزترین بُعد مدل آیزنک است و درک صحیح آن بسیار مهم است. پسیکوتیسم۳ در اینجا به معنای بیماری روانپریشی (سایکوز) نیست. این اصطلاح به یک طیف شخصیتی در جمعیت سالم اشاره دارد که در یک سر آن، افرادی همدل، سازگار و دارای کنترل تکانه بالا قرار دارند. در سر دیگر طیف (نمره بالا)، افرادی قرار میگیرند که ممکن است تکانشگر، سرسخت، غیرهمدل، خودمحور و بیتوجه به هنجارهای اجتماعی باشند. آیزنک این بُعد را با سطوح بالاتر تستوسترون و سطوح پایینتر برخی آنزیمها مرتبط میدانست [۱].
نظریه زیستی پشت سه عامل
وجه تمایز اصلی نظریه آیزنک، تلاش او برای پیوند دادن این ابعاد شخصیتی به مکانیزمهای فیزیولوژیکی مشخص بود:
- برونگرایی: او معتقد بود درونگراها به طور طبیعی سطح برانگیختگی قشر مغز بالاتری دارند و به همین دلیل از تحریک بیش از حد (مانند مهمانیهای شلوغ) اجتناب میکنند. برونگراها برعکس، سطح برانگیختگی پایینتری دارند و به دنبال تحریک بیرونی برای رسیدن به سطح بهینه هستند.
- روانرنجورخویی: این بُعد به آستانه تحریک سیستم عصبی لیمبیک، که مرکز هیجانات در مغز است، مرتبط دانسته شد. افراد با نمره بالا در روانرنجورخویی، سیستم لیمبیک حساستری دارند و در برابر استرس سریعتر و شدیدتر واکنش نشان میدهند.
این ایدهها در زمان خود انقلابی بودند و راه را برای حوزه مدرن «علوم اعصاب شخصیت» باز کردند.
کاربردها و جایگاه مدل آیزنک امروز
پرسشنامه شخصیت آیزنک (EPQ-R) به دلیل سادگی و مبنای نظری قوی، در حوزههای مختلفی از جمله روانشناسی بالینی، جنایی و پژوهشهای مرتبط با سلامت کاربرد داشته است. برای مثال، این مدل برای مطالعه ارتباط بین شخصیت و مستعد بودن به بیماریها یا رفتارهای پرخطر استفاده شده است. با این حال، با ظهور مدلهای جامعتری مانند پنج عاملی (که در آزمون نئو سنجیده میشود) و هگزاکو، امروزه مدل آیزنک کمتر به عنوان یک مدل جامع شخصیت به کار میرود. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که ابعادی مانند «گشودگی به تجربه» و «توافقپذیری» که در مدل آیزنک غایب هستند، برای توصیف کامل شخصیت ضروریاند. با این وجود، میراث آیزنک در تاکید بر ریشههای زیستی شخصیت همچنان زنده و تأثیرگذار است [۲].
جمعبندی
مدل سهعاملی هانس آیزنک و پرسشنامه EPQ-R، نقطه عطفی در تاریخ مطالعه شخصیت هستند. این مدل با تقلیل پیچیدگیهای شخصیت به سه بُعد بنیادین (برونگرایی، روانرنجورخویی و پسیکوتیسم) و مهمتر از آن، تلاش برای یافتن ریشههای بیولوژیکی آنها، دیدگاه ما را برای همیشه تغییر داد. اگرچه امروزه مدلهای جامعتری مورد استفاده قرار میگیرند، اما رویکرد علمی، تجربی و زیستی آیزنک به ما یادآوری میکند که شخصیت ما تنها محصول تجربیاتمان نیست، بلکه عمیقاً در فیزیولوژی و ژنتیک ما ریشه دارد.
دعوت به مشاوره و خودشناسی: وقتی الگوهای رفتاری شما ریشهدار به نظر میرسند
آیا گاهی احساس میکنید برخی الگوهای هیجانی یا رفتاری شما (مانند اضطراب شدید یا نیاز به تنهایی) آنقدر قوی و پایدار هستند که گویی بخشی از طبیعت شما هستند؟ درک اینکه برخی از این تمایلات ممکن است ریشههای زیستی داشته باشند، میتواند اولین قدم برای پذیرش و مدیریت سازنده آنها باشد. یک مشاور متخصص میتواند به شما کمک کند تا ضمن شناخت این الگوها، راهبردهایی عملی برای بهبود کیفیت زندگی خود بیاموزید.
تماس با تسکین روان برای رزرو وقت مشاورهبرای دریافت راهنمایی و یافتن بهترین مسیر برای درک و مدیریت الگوهای شخصیتی خود، با ما تماس بگیرید.
دعوت به تعامل: آیا شخصیت ما ذاتی است یا اکتسابی؟
نظریه آیزنک تاکید زیادی بر طبیعت و ژنتیک دارد. به نظر شما، چقدر از شخصیت ما ذاتی و چقدر آن محصول تربیت و محیط است؟ تجربه شخصی شما در این زمینه چیست؟ دیدگاه خود را در بخش نظرات با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
منظور از «پسیکوتیسم» در مدل آیزنک چیست؟
«پسیکوتیسم» در این مدل به معنای اختلال روانپریشی (سایکوز) نیست. این اصطلاح به یک صفت شخصیتی اشاره دارد که با ویژگیهایی مانند تکانشگری، عدم همدلی، سرسختی، و تمایل به رفتارهای غیرمتعارف و ضداجتماعی مشخص میشود. این یک بُعد شخصیتی در افراد سالم است، نه یک بیماری.
منظور از «ریشههای زیستی» شخصیت در نظریه آیزنک چیست؟
آیزنک معتقد بود که تفاوتهای شخصیتی ما تا حد زیادی ناشی از تفاوتهای بیولوژیکی و ژنتیکی در سیستم عصبی ماست. برای مثال، او برونگرایی را به سطح برانگیختگی قشر مغز و روانرنجورخویی را به میزان واکنشپذیری سیستم عصبی خودکار مرتبط میدانست.
تفاوت اصلی مدل آیزنک با مدل پنج عاملی چیست؟
مدل آیزنک سه بعد اصلی (برونگرایی، روانرنجورخویی، پسیکوتیسم) را معرفی میکند و تاکید زیادی بر پایه زیستی آنها دارد. در مقابل، مدل پنج عاملی (Big Five) پنج بعد (با افزودن گشودگی و توافقپذیری) را مطرح میکند و بیشتر یک مدل توصیفی است تا تبیینی-زیستی.
واژهنامه
- EPQ-R (Eysenck Personality Questionnaire-Revised): پرسشنامه شخصیت آیزنک - نسخه تجدیدنظر شده؛ ابزاری برای سنجش سه بعد اصلی شخصیت در مدل آیزنک (برونگرایی، روانرنجورخویی و پسیکوتیسم).
- هانس آیزنک (Hans Eysenck): (۱۹۱۶-۱۹۹۷) روانشناس آلمانی-بریتانیایی که به خاطر نظریه زیستی شخصیت و کار بر روی مدل سهعاملی مشهور است.
- پسیکوتیسم (Psychoticism): یکی از سه بعد اصلی در مدل آیزنک که به طیفی از ویژگیها از جمله تکانشگری، عدم همدلی و سرسختی اشاره دارد و نباید با بیماری روانپریشی اشتباه گرفته شود.
- برانگیختگی قشر مغز (Cortical Arousal): سطح پایه فعالیت الکتریکی در قشر مغز. آیزنک معتقد بود این سطح در درونگراها بالاتر از برونگراهاست و تفاوت رفتاری آنها را تبیین میکند.
منابع
- Zuckerman, M. (2005). *Psychobiology of personality* (2nd ed.). Cambridge University Press.
- Eysenck, H. J., & Eysenck, S. B. G. (1975). *Manual of the Eysenck Personality Questionnaire*. Hodder and Stoughton.
این مطلب جایگزین تشخیص یا درمان حرفهای نیست.
برای تصمیمهای پزشکی با متخصص مشورت کنید.