در تصور عامه و حتی در تاریخ روانتحلیلگری کلاسیک، درمانگر ایدهآل اغلب به صورت یک «پرده سفید» (Blank Screen)۱ به تصویر کشیده میشود؛ متخصصی خنثی، بینام و نشان و تقریباً بیاحساس که مراجع بتواند تمام افکار و هیجانات ناخودآگاه خود را بر روی او فرافکنی کند. اما اگر این ایده بیش از آنکه یک واقعیت باشد، یک افسانه باشد چه؟ لوئیس آرون، یکی از بنیانگذاران روانتحلیلگری رابطهمند، با شجاعت این تصویر را به چالش کشید و اعلام کرد که اتاق درمان، صحنه نمایش یک ذهن نیست، بلکه یک فضای مشترک است که توسط دو انسان واقعی و تأثیرگذار ساخته میشود. این مقاله به بررسی دیدگاه انقلابی او درباره «روانشناسی دونفره» میپردازد.
پایان افسانه درمانگر خنثی
لوئیس آرون استدلال میکرد که ایده درمانگر به عنوان یک «پرده سفید» نه تنها غیرممکن، بلکه نامطلوب است. هر درمانگری با تاریخچه، ارزشها، ترسها، امیدها و نقاط کور خود وارد اتاق درمان میشود. این ذهنیت (Subjectivity)۲ اجتنابناپذیر است و در هر نگاه، هر سکوت و هر تفسیری خود را نشان میدهد. تلاش برای پنهان کردن این ذهنیت، تنها به ایجاد یک رابطه غیرصادقانه و مصنوعی منجر میشود. آرون معتقد بود که به جای انکار این واقعیت، باید آن را به رسمیت شناخت و به صورت مسئولانه از آن در جهت اهداف درمانی استفاده کرد.
این دیدگاه، رواندرمانی را از یک فرآیند پزشکیگونه که در آن یک متخصص «بیمار» را درمان میکند، به یک کاوش مشترک و انسانی تبدیل میکند. دیگر سوال این نیست که «مشکل مراجع چیست؟»، بلکه سوال این است که «بین ما چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟».
روانشناسی دونفره: وقتی دو ذهن با هم ملاقات میکنند
هسته اصلی تفکر آرون، مفهوم «روانشناسی دونفره» (Two-Person Psychology)۳ است. این دیدگاه در تقابل با «روانشناسی تکنفره» کلاسیک قرار دارد که ذهن مراجع را به صورت ایزوله تحلیل میکرد. در روانشناسی دونفره، هر آنچه در اتاق درمان رخ میدهد، محصول مشترک دو ذهن است. انتقال و انتقال متقابل دیگر پدیدههایی جداگانه نیستند، بلکه دو روی یک سکهاند؛ آنها الگوی رابطهای را که بین این دو فرد خاص در حال شکلگیری است، آشکار میکنند.
این نگاه کاملاً با مفهوم «زمینه بیناذهنی» رابرت استولورو همسو است. اتاق درمان به یک میدان مشترک تبدیل میشود که در آن، تاریخچهها و الگوهای هر دو فرد با هم تلاقی پیدا میکنند. بنابراین، احساسی که در درمانگر برانگیخته میشود (مثلاً بیحوصلگی، گیجی، یا علاقه شدید)، دیگر یک «مزاحمت» یا «خطا» نیست، بلکه میتواند دادهای بسیار مهم درباره دنیای درونی مراجع و تأثیری که بر دیگران میگذارد، باشد.
ذهنیت درمانگر به مثابه یک ابزار درمانی
وقتی ذهنیت درمانگر از یک «نقص» به یک «ابزار» تبدیل میشود، امکانات جدیدی برای درمان گشوده میشود. واکنشهای درونی درمانگر، اگر با دقت و خودآگاهی مورد بررسی قرار گیرند، میتوانند به درک عمیقتری از تجربیات مراجع منجر شوند. برای مثال:
- اگر درمانگر در جلسات با یک مراجع خاص، مدام احساس خوابآلودگی میکند، این ممکن است بازتابی از یک افسردگی پنهان یا یک مکانیسم دفاعی برای بیحس کردن هیجانات در مراجع باشد.
- اگر مراجع داستانی تعریف میکند و درمانگر ناگهان احساس خشم میکند، این میتواند به درک خشم سرکوبشده خود مراجع در آن موقعیت کمک کند.
اینجاست که مفهوم «خودهای چندگانه» فیلیپ برومبرگ برای درمانگر نیز اهمیت پیدا میکند. درمانگر باید بتواند به حالتهای مختلف خود (بخش والدانه، بخش منتقد، بخش آسیبپذیر) آگاه باشد و ببیند که مراجع کدام یک از این بخشها را در او فرا میخواند. این استفاده مسئولانه از خود، نیازمند شجاعت، فروتنی و تعهد به خودشناسی مداوم است.
مسئولیت جدید درمانگر: خودبازتابی و اصالت
این رویکرد، بار مسئولیت سنگینی را بر دوش درمانگر میگذارد. دیگر نمیتوان پشت نقاب خنثی بودن پنهان شد. درمانگر رابطهمند متعهد به یک فرآیند بیپایان خودبازتابی (self-reflection) است. او باید به طور مداوم از خود بپرسد: «سهم من در این لحظه چیست؟ کدام بخش از تاریخچه من در حال فعال شدن است؟ آیا واکنش من به نفع مراجع است یا برای ارضای نیازهای خودم؟»
به همین دلیل، سوپرویژن (نظارت بالینی) و رواندرمانی شخصی برای درمانگران این رویکرد، امری حیاتی است. این دیدگاه به معنای افشای بیرویه اطلاعات شخصی توسط درمانگر نیست، بلکه به معنای حضور اصیل و انسانی او در رابطه است. این اصالت و تعهد به فهم متقابل، همان چیزی است که به گفته دانا اورنج، درمان را به یک عمل عمیقاً اخلاقی تبدیل میکند.
جمعبندی
لوئیس آرون با کنار زدن پرده سفید، چهره انسانی درمانگر را به ما نشان داد. او به ما آموخت که شفا در یک رابطه واقعی و متقابل رخ میدهد، نه در یک فرآیند مکانیکی و یکطرفه. روانشناسی دونفره، دعوتی است به پذیرش پیچیدگی، عدم قطعیت و قدرت دگرگونکننده ملاقات دو ذهن. در این دیدگاه، درمانگر نه یک جراح روان، بلکه یک همراه سفر است؛ همراهی که با تمام وجودش در کنار مراجع قدم برمیدارد و از طریق این حضور مشترک، به او کمک میکند تا مسیر خود را پیدا کند.
به دنبال یک رابطه درمانی اصیل هستید؟
اگر از تجربیات درمانی که در آن احساس میکردید با یک دیوار خالی صحبت میکنید خسته شدهاید و به دنبال رابطهای هستید که در آن حضور انسانی و درک متقابل در مرکز قرار دارد، رویکرد رابطهمند میتواند برای شما بسیار مفید باشد. این رویکرد به شما کمک میکند تا در یک فضای امن و واقعی، خودتان باشید.
📞 تماس با تسکین روان برای رزرو وقت مشاورهدرمانگران ما در کلینیک تسکین روان با رویکردهای رابطهمند و بیناذهنی آشنا هستند و برای یک کاوش مشترک در کنار شما خواهند بود.
مطالب مرتبط
برای درک عمیقتر روانتحلیلگری معاصر و دیدگاههای رابطهمند، مطالعه مقالات زیر را پیشنهاد میکنیم:
تجربه شما از درمانگر چیست؟
آیا تا به حال به نقش شخصیت و حضور درمانگر در فرآیند درمان خود فکر کردهاید؟ چه چیزی به شما کمک میکند تا در اتاق درمان احساس امنیت و اعتماد کنید؟ دیدگاهها و تجربیات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
روانشناسی دونفره دقیقاً به چه معناست؟
روانشناسی دونفره دیدگاهی است که فرآیند درمان را محصول تعامل متقابل و مشترک دو ذهن (مراجع و درمانگر) میداند. در این نگاه، درمانگر یک مشاهدهگر خنثی نیست، بلکه یک مشارکتکننده فعال است که ذهنیت و حضورش بر فرآیند درمان تأثیر میگذارد و از آن تأثیر میپذیرد.
آیا حضور ذهنیت درمانگر، فرآیند درمان را غیرعلمی نمیکند؟
خیر. لوئیس آرون معتقد بود که انکار ذهنیت درمانگر غیرصادقانه و غیرممکن است. در عوض، اذعان به این ذهنیت و استفاده مسئولانه از آن به عنوان یک منبع اطلاعاتی، رویکردی علمیتر و انسانیتر است. این امر مستلزم خودبازتابی مداوم، آموزش و سوپرویژن برای درمانگر است تا واکنشهای شخصی خود را درک کرده و به نفع مراجع به کار گیرد.
این دیدگاه چه تأثیری بر تجربه مراجع در اتاق درمان دارد؟
این رویکرد میتواند تجربهای بسیار انسانیتر و واقعیتر از درمان ایجاد کند. مراجع به جای مواجهه با یک متخصص سرد و بیروح، با یک انسان دیگر روبرو میشود که در تلاش برای فهم اوست. این اصالت و حضور متقابل میتواند به خودی خود شفابخش باشد و به مراجع کمک کند تا الگوهای ارتباطی خود را در یک رابطه امن و واقعی کشف و بازسازی کند.
واژهنامه
- پرده سفید (Blank Screen) — استعارهای در روانتحلیلگری کلاسیک برای توصیف موضع ایدهآل درمانگر به عنوان فردی خنثی و ناشناس که مراجع بتواند تعارضات درونی خود را بدون تأثیرپذیری از شخصیت درمانگر، بر او فرافکنی کند.
- ذهنیت (Subjectivity) — به جهان درونی، شخصی و منحصربهفرد یک فرد اشاره دارد که شامل تاریخچه، تجربیات، احساسات، باورها و دیدگاههای اوست. در روانشناسی دونفره، ذهنیت هر دو فرد (مراجع و درمانگر) در فرآیند درمان حاضر و تأثیرگذار است.
- روانشناسی دونفره (Two-Person Psychology) — یک چارچوب نظری در روانتحلیلگری رابطهمند که بر خلاف دیدگاه تکنفره (که بر ذهن ایزوله مراجع تمرکز دارد)، فرآیند درمانی را به عنوان یک پدیده مشترک و تعاملی بین دو ذهنیت در نظر میگیرد.
منابع
- Aron, L., & Harris, A. (Eds.). (2005). Relational Psychoanalysis, Volume 2: Innovation and Expansion. The Analytic Press.
- Aron, L. (1996). A Meeting of Minds: Mutuality in Psychoanalysis. The Analytic Press.
- Mitchell, S. A. (1988). Relational Concepts in Psychoanalysis: An Integration. Harvard University Press.
این مطلب جایگزین تشخیص یا درمان حرفهای نیست.
برای تصمیمهای پزشکی با متخصص مشورت کنید.