مغز هیجانی: چگونه علم اعصاب، رازهای پرورش یک کودک ایمن را فاش می‌کند؟

آلن شور، از پیشگامان نوروسایکوآنالیز، نشان می‌دهد که چگونه تعاملات اولیه والد و کودک، به‌ویژه در دو سال اول زندگی، ساختار مغز هیجانی را سیم‌کشی می‌کند. این نگاه علمی توضیح می‌دهد که چرا هماهنگی، هم‌تنظیمی و ترمیم گسست‌ها برای پرورش کودکی ایمن و تاب‌آور حیاتی است.

مفهوم مغز هیجانی؛ تصویری از مغز انسان با مدارهای نورونی درخشان که توسط یک رابطه گرم والد-کودک احاطه شده است.
“ روابط، مغز ما را می‌سازند. “

برای نسل‌ها، والدین با این توصیه قدیمی روبرو بوده‌اند که «نگذار گریه‌اش تو را گول بزند، دارد تو را بازی می‌دهد» یا «اگر زیاد بغلش کنی، لوس می‌شود». این باورها ریشه در درکی از کودک به عنوان یک موجود حسابگر داشتند. اما علم اعصاب مدرن، به رهبری چهره‌هایی چون آلن شور، این تصویر را کاملاً دگرگون کرده است. او به ما نشان می‌دهد که پاسخ‌های حساس ما به نوزاد، نه تنها رفتاری محبت‌آمیز، بلکه یک فرآیند بیولوژیکی حیاتی برای سیم‌کشی «مغز هیجانی» اوست. این مقاله، به عنوان آخرین بخش از این سری، به دنیای شگفت‌انگیز نوروسایکوآنالیز (Neuropsychoanalysis)۲ سفر می‌کند تا رازهای پرورش یک کودک ایمن و تاب‌آور را از زبان علم اعصاب کشف کند.

آلن شور: پیوند روان‌تحلیل و مغز

آلن شور، روان‌تحلیل‌گر و پژوهشگر آمریکایی، یکی از پیشگامان برجسته در زمینه نوروسایکوآنالیز است. او زندگی حرفه‌ای خود را وقف این کرده است که نشان دهد چگونه تجربیات بین‌فردی اولیه، به ویژه رابطه نوزاد با مراقب اصلی، به طور مستقیم ساختار و عملکرد مغز در حال رشد را شکل می‌دهد. شور با ترکیب یافته‌های نظریه دلبستگی، روان‌تحلیل و علم اعصاب، به ما یک نقشه بیولوژیکی برای درک مفاهیمی مانند هیجان، ضمیر ناخودآگاه و سلامت روان ارائه داد.

کار او به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چرا مفاهیمی که در مقالات قبلی این سری بررسی کردیم—مانند نیاز به دیده‌شدن از نگاه کوهوت، یا شکل‌گیری خود در ماتریکس رابطه‌ای از نگاه میچل—صرفاً ایده‌های انتزاعی نیستند، بلکه فرآیندهایی واقعی هستند که در مدارهای عصبی مغز ما حک می‌شوند.

نیمکره راست مغز: مهد هیجانات و دلبستگی

یکی از اکتشافات کلیدی که شور بر آن تأکید دارد، نقش حیاتی نیمکره راست مغز در سال‌های اولیه زندگی است. در حالی که نیمکره چپ بیشتر با زبان، منطق و تفکر خطی مرتبط است، نیمکره راست مرکز پردازش هیجانات، ارتباطات غیرکلامی (مانند لحن صدا و حالات چهره)، همدلی و خلاقیت است. این نیمکره در دو سال اول زندگی به سرعت رشد می‌کند و اساساً «مغز اجتماعی و هیجانی» ماست.

نوزاد از طریق نیمکره راست خود با دنیای اطراف ارتباط برقرار می‌کند. او زبان کلامی را نمی‌فهمد، اما زبان نگاه، لمس و آوای مادر را به خوبی درک می‌کند. تعاملات چهره‌به‌چهره، تماس چشمی و لالایی‌های محبت‌آمیز، ورودی‌های حسی هستند که مستقیماً به نیمکره راست مغز نوزاد می‌روند و مدارهای عصبی لازم برای دلبستگی ایمن و تنظیم هیجان را می‌سازند.

تصویری از یک مادر و نوزاد که با محبت به چشمان یکدیگر نگاه می‌کنند، نماد ارتباط غیرکلامی و رشد نیمکره راست مغز.
ارتباط چشمی و تعاملات چهره‌به‌چهره، غذای اصلی برای رشد مغز هیجانی نوزاد است.

عشق چگونه مغز را می‌سازد: رقص هماهنگی

شور فرآیند تعامل بین مراقب و نوزاد را به یک «رقص» تشبیه می‌کند. این رقص که او آن را هماهنگی (Attunement)۱ می‌نامد، زمانی اتفاق می‌افتد که مراقب به حالات هیجانی نوزاد حساس باشد و به شکلی هماهنگ به آن پاسخ دهد. برای مثال، وقتی نوزاد با هیجان صدایی از خود درمی‌آورد، مادر با لبخندی بزرگ و لحنی هیجان‌زده پاسخ می‌دهد. این هماهنگی به نوزاد کمک می‌کند تا احساس کند دیده و فهمیده می‌شود—این همان زیربنای عصبی «بازتاب» است که کوهوت از آن صحبت می‌کرد.

این لحظات هماهنگی، باعث ترشح هورمون‌ها و انتقال‌دهنده‌های عصبی مفیدی در مغز نوزاد می‌شود که به رشد سلول‌های عصبی و ایجاد ارتباطات قوی بین آن‌ها کمک می‌کند. در واقع، عشق و توجه والدین، مصالح ساختمانی مغز کودک هستند.

از هم‌تنظیمی تا خودتنظیمی: هدیه حضور آرامبخش

یک نوزاد توانایی آرام کردن خود را ندارد. وقتی او دچار استرس، ترس یا گرسنگی می‌شود، سیستم عصبی‌اش به حالت برانگیختگی شدید می‌رود. در این لحظات، او به یک سیستم عصبی خارجی و آرام‌تر—یعنی سیستم عصبی مراقبش—نیاز دارد تا به حالت تعادل بازگردد. این فرآیند هم‌تنظیمی (Co-regulation)۳ نامیده می‌شود. وقتی والدین یک نوزاد گریان را در آغوش می‌گیرند، به آرامی با او صحبت می‌کنند و او را نوازش می‌کنند، در حال انجام یک فرآیند نوروبیولوژیک حیاتی هستند: آن‌ها به مغز نوزاد یاد می‌دهند که چگونه از حالت استرس به حالت آرامش حرکت کند.

البته هیچ والدی نمی‌تواند همیشه و در هر لحظه کاملاً هماهنگ باشد. لحظاتی از ناهماهنگی یا «گسست» اجتناب‌ناپذیرند. شور تأکید می‌کند که فرآیند ترمیم گسست (Rupture and Repair)۴ حتی از هماهنگی مداوم هم مهم‌تر است. وقتی والد پس از یک لحظه بی‌حوصلگی یا عدم توجه، برمی‌گردد و دوباره با کودک ارتباط برقرار می‌کند، به مغز او انعطاف‌پذیری، تاب‌آوری و امید را می‌آموزد. این تجربیات مکرر هم‌تنظیمی و ترمیم، به تدریج ظرفیت خودتنظیمی را در فرد ایجاد می‌کند که در تمام طول زندگی برای مدیریت استرس و هیجانات ضروری است.

یک والد که با آرامش کودکی مضطرب را در آغوش گرفته و او را آرام می‌کند، نماد فرآیند هم‌تنظیمی هیجانی.
هم‌تنظیمی، فرآیندی است که در آن حضور آرام مراقب، به سیستم عصبی کودک کمک می‌کند تا به تعادل بازگردد.

جمع‌بندی: زیربنای عصبی یک زندگی روانی سالم

کار آلن شور یک پیام قدرتمند و روشن برای والدین، درمانگران و همه ما دارد: روابط، مغز ما را می‌سازند. لحظات به ظاهر کوچک تعامل—یک نگاه محبت‌آمیز، یک صدای آرامش‌بخش، یک آغوش گرم—تأثیرات عمیق و ماندگاری بر معماری مغز ما دارند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که پرورش یک کودک ایمن، نه با پیروی از قوانین سختگیرانه، بلکه با ایجاد یک رابطه حساس، پاسخگو و سرشار از لحظات هماهنگی و ترمیم امکان‌پذیر است.

در نهایت، نوروسایکوآنالیز به ما نشان می‌دهد که مفاهیم روان‌شناختی که در این سری مقالات بررسی کردیم—از ذهنی‌سازی فوناگی و نیاز به همدلی کوهوت گرفته تا ماتریکس رابطه‌ای میچل و به‌رسمیت‌شناختن متقابل بنجامین—همگی بر یک زیربنای بیولوژیک استوار هستند. مغز انسان برای ارتباط و اتصال سیم‌کشی شده است و کیفیت این ارتباطات، سرنوشت سلامت روان ما را رقم می‌زند.

مطالب مرتبط

این مقاله آخرین بخش از سری ۵ قسمتی روان‌تحلیل‌گری معاصر بود. برای مرور دوباره این مسیر، می‌توانید مقالات زیر را مطالعه کنید:

دعوت به تعامل

درک این موضوع که تعاملات روزمره چگونه مغز کودک را شکل می‌دهند، چه تأثیری بر نگاه شما به فرزندپروری دارد؟ آیا این دیدگاه علمی به شما کمک می‌کند تا با خود و فرزندتان مهربان‌تر باشید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

سوالات متداول

نوروسایکوآنالیز چیست؟

نوروسایکوآنالیز یک رشته بین‌رشته‌ای است که تلاش می‌کند بین مفاهیم روان‌تحلیل‌گری (مانند ناخودآگاه و رشد روانی) و یافته‌های علم اعصاب مدرن (مانند عملکرد مغز و شبکه‌های عصبی) پل بزند. آلن شور یکی از پیشگامان این حوزه است.

چرا نیمکره راست مغز در سال‌های اول زندگی اینقدر مهم است؟

نیمکره راست مغز مسئول پردازش هیجانات، ارتباطات غیرکلامی، همدلی و دلبستگی است و در دو سال اول زندگی به سرعت رشد می‌کند. تعاملات اولیه با مراقب، مستقیماً ساختار و عملکرد این بخش حیاتی از مغز را شکل می‌دهد.

آیا پاسخ دادن فوری به گریه نوزاد او را لوس می‌کند؟

خیر. از دیدگاه علم اعصاب، پاسخ حساس و به‌موقع به گریه نوزاد، «لوس کردن» نیست، بلکه یک فرآیند ضروری برای «هم‌تنظیمی» هیجانی است. این کار به مغز کودک یاد می‌دهد که چگونه از استرس به آرامش برسد و پایه‌های تاب‌آوری روانی را می‌سازد.

اگر والدین همیشه نتوانند کاملاً هماهنگ باشند چه اتفاقی می‌افتد؟

هیچ والدی کامل نیست. آلن شور تأکید می‌کند که فرآیند «ترمیم گسست» (Rupture and Repair) حتی از هماهنگی مداوم هم مهم‌تر است. وقتی والد پس از یک ناهماهنگی (مثلاً بی‌حوصلگی) برمی‌گردد و با کودک ارتباط برقرار می‌کند، به مغز او انعطاف‌پذیری و امید را می‌آموزد.

واژه‌نامه

  1. هماهنگی (Attunement) — فرآیندی که در آن مراقب به حالات هیجانی و درونی نوزاد حساس است و به شکلی هماهنگ و متقابل به آن پاسخ می‌دهد و باعث ایجاد حس دیده‌شدن در نوزاد می‌شود.
  2. نوروسایکوآنالیز (Neuropsychoanalysis) — حوزه‌ای مطالعاتی که به دنبال یکپارچه‌سازی نظریه‌های روان‌تحلیل‌گری با دانش معاصر علوم اعصاب درباره مغز و کارکردهای آن است.
  3. هم‌تنظیمی (Co-regulation) — فرآیندی بین‌فردی که در آن یک فرد (معمولاً مراقب) به فرد دیگر (معمولاً کودک) کمک می‌کند تا حالات هیجانی و فیزیولوژیک خود را مدیریت کرده و به آرامش برسد.
  4. ترمیم گسست (Rupture and Repair) — چرخه‌ای طبیعی در روابط که شامل یک لحظه ناهماهنگی یا سوءتفاهم (گسست) و به دنبال آن تلاش موفقیت‌آمیز برای برقراری مجدد ارتباط و درک (ترمیم) است.

منابع

  1. Siegel, D. J. (2020). The developing mind: How relationships and the brain interact to shape who we are. Guilford Press.
  2. Schore, A. N. (2019). The development of the unconscious mind. WW Norton & Company.
  3. Schore, A. N. (2012). The science of the art of psychotherapy. WW Norton & Company.

این مطلب جایگزین تشخیص یا درمان حرفه‌ای نیست.

برای تصمیم‌های پزشکی با متخصص مشورت کنید.

درباره نویسنده
سایت تسکین روان

سایت تسکین روان

در تسکین روان گروهی از روان‌شناسان و مشاوران حرفه‌ای فعالیت می‌کنند که هدفشان افزایش آگاهی و ارائه راهکارهای کاربردی در حوزه سلامت روان است. ما هر روز تلاش می‌کنیم مسیر رسیدن به آرامش درونی را روشن‌تر کنیم.

0 نظر

    هنوز نظری ثبت نشده است. اولین نفر باشید!

ارسال نظر